فرايند توسعه اقتصادي كشورها طي دهه هاي اخير به گونه اي بوده كه چالش هاي زيست محيـطي به يكي از مهم ترين دغدغه هاي سياست گذاران تبديل شده است و ايران نيز از اين مقوله مستثني نيست، چرا که سهم بالاي دولت در اقتصاد كشور، جداي از تبعات نامطلوب اقتصادي، چالش هاي زيست محيطي قابل توجهي را ايجاد نموده است.

واقعیت این است که شرایط محیط زیستی کشور از هر تهدیدی برای امنیت کشور خطرناک‌تر است و اگر رفتارهای محیط زیست ستیزانه، ادامه پیدا کند در آینده مشکلات بسیار جدی از طبیعی تا اجتماعی و سیاسی گریبان جامعه ایران را خواهد گرفت. مصاحبه ما با عیسی کلانتری معاون رئیس‌جمهور یازدهم و دوازدهم و رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست ایران درباره وضعیت وخیم محیط زیست، صحبت ها و تحليل هاي خارج از چهارچوب هاي رسمي و دولتی داشته که اين گفتگوي خواندني را در ادامه می خوانید.

آقای دکتر، موسسه ماکس پلانک آلمان گفته بسیاری از شهرهای خاورمیانه ممکن است به معنای واقعی کلمه قبل از پایان قرن غیرقابل سکونت شوند به دلیل این که تا سال 2050 خاورمیانه چهار درجه گرم تر خواهد شد و منطقه ای است که در جنگ ویران است و فاقد امکانات لازم برای مقابله با تغییرات اقلیمی است. نظر شما در این باره چیست؟

کلا محیط زیست جهان در تهدید است و این وضعیت در خاورمیانه و کشور ایران بدتر است. تهدید محیط زیست جهان به دلیل افزایش مصرف است هم جمعیت زیاد شده و هم سطح زندگی ها به گونه ای است که مردم مصرف گرا شده اند. یک انسان امروز بیش از دو برابر یک انسان 50 سال پیش مصرف می کند و جمعیت جهان هم نسبت به 50 سال پیش 8 برابر شده است.

دیگر کره زمین تحمل مصرف موجود را ندارد هم در مصرف منابع تجدیدپذیر مثل گیاه و آب که ما در کشور این منبع تجدیدپذیر را هم تجدیدناپذیر می کنیم و هم در مصرف منابع تجدیدناپذیر مثل انرژی های فسیلی. تحمل زمین تمام شده الان شروع به گرم شدن کرده است. در خبری دیدم که گفته بود اگر دو درجه آبهای کره زمین گرم شود بیش از 80% مرجان های کره زمین از بین می روند. این شاهد را در آب های خلیج فارس دیدیم و بیش از 60% مرجان ها مردند اگر نیم درجه دیگر خلیج فارس گرم شود همه مرجان ها از بین خواهند رفت.

زمین در معرض تهدید است اگر شرایط این گونه باشد 100 سال دیگر کره زمین جای زیستن نخواهد بود، کشور ما دیگر جای خود دارد. اگر سیاست مداران و مدیران کشورها 30 سال آینده را مثل 30 سال گذشته به زمین نگاه کنند، قطعا زمین از بین خواهد رفت

بنابراین موسسه ماکس پلانک آلمان درست گفته است، یعنی کل کره زمین تهدید می شود و این تهدید در خاورمیانه و به خصوص کشور ایران که وضعیت ما بدتر از بقیه کشورهای خاورمیانه است، شدیدتر است. مسئله محیط زیست مسئله نسل های آتی است، یعنی فرزندان الان وقتی بزرگ شدند شاید دیگر این سرزمین قابل زیست نباشد و باید در جای دیگری از کره زمین مکانی برای زیست انتخاب کنند. زمین در معرض تهدید است اگر شرایط این گونه باشد 100 سال دیگر کره زمین جای زیستن نخواهد بود، کشور ما دیگر جای خود دارد. اگر سیاست مداران و مدیران کشورها 30 سال آینده را مثل 30 سال گذشته به زمین نگاه کنند، قطعا زمین از بین خواهد رفت.

محیط زیست ضرورت بقاست و قدرمسلم زمین، آب، هوا و انسان بازوهای به هم پیوسته حیات هستند که باید در تعادل و هارمونی نگهداشته شوند، بر هم خوردن یکی از این بازوها همه چارچوب فلسفه زندگی روی زمین را برهم می زند و الان نشانه های زیادی از این موضوع دیده می شود آیا سواد محیط زیستی و فهم بحران های محیط زیستی در دولت‌ها در دنیا وجود دارد؟

مشکل این است که مدیران، سیاستمداران، رئیس جمهوران، پادشاهان و ملکه های جهان محیط زیست را درک نمی کنند، در حقیقت نمی فهمند. مشکل مردم در کره زمین از مردم نیست از رهبران جهان است. رهبران جهان کوتاه مدت فکر می کنند. همه آن ها به دوران مسئولیت خود می اندیشند به دوباره انتخاب شدن فکر می کنند به کلاه گذاشتن سرمردم به حقه بازی فکر می کنند. دقیقا این موارد باعث شده تا کره زمین با مشکل مواجه شود.

حالا در مورد کشور ایران صحبت کنیم ما در همه مولفه‌های حوزه محیط زیست سقوط کرده‌ایم. در چهار مؤلفه آب، خاک، هوا و تنوع زیستی، شرایط ایران نگران کننده است در برخی حوزه‌ها رکوردشکن هستیم. مثلا در فرونشست زمین رکورددار جهان هستیم. در حوزه بیابان‌زایی و در حوزه تالاب‌زدایی رکورد در اختیار ماست. این سخنان وحشتناک است و زمان هم در حال از دست رفتن، علل تخریب محیط زیست و راه چاره آن چیست؟

ایران و کل کشورهای خاورمیانه مثل هم هستند. البته مقداری ترکیه با بقیه کشورهای خاورمیانه فرق دارد ترک ها در محیط زیست فهیم تر هستند زیرا انرژی مجانی در اختیار ندارند، بارش های بیشتری دارند و مدیریت بهتری را انتخاب کرده اند، ولی بقیه کشورها بدترند زیرا انرژی مفت در اختیار دارند و مدیریت بسیار بدی را در این زمینه برگزیدند.

این موضوع را خودم وقتی رئیس سازمان محیط زیست بودم آنالیز کردم. علل تخریب محیط زیست در بیش از 95% آن مردم بیگناه هستند. همه تصمیمات، حکومتی است. بنابراین دولت و حکومت باعث تخریب محیط زیست هستند. مثلا هوا، پسماند، گرم شدن زمین، خشکسالی، فرسایش آب، فرسایش خاک، فرسایش پوشش گیاهی و غیره در همه آن تصمیمات حاکمیتی دخیل است نه مردم. مردم در نهایت ممکن است دو شکار غیرمجاز کنند که در اینجا مقصرند و آن بخش بسیار کوچکی از محیط زیست است. محیط زیست سازمان شکاربانی سابق نیست. اما چون در ایران سازمان شکاربانی قبل از انقلاب تبدیل به سازمان محیط زیست شده، متاسفانه اکثر NGO ها هم محیط زیست را از بعد حیات وحش می بینند. اشکال NGO ها هم این است که متمرکز روی حیات وحش شدند.

همه تالاب ها، دریاچه ها، رودخانه ها، هورها و باتلاق ها خشک شده اند و به جای اینکه تعدیل کننده محیط زیست باشند به مرکز گردو غبار تبدیل شده اند

به قانون محیط زیست نگاه کنید، قانون پیشرفته ای در محیط زیست است شاید هیچ کشوری یا کمی باشند که در قانون اساسی شان به محیط زیست اشاره شده، ولی مهم این است که ما چقدر عمل کرده ایم. از من بپرسید هیچ. زیرا هر دولتی، هر رئیس سازمانی و هر مجلسی که آمده برای دوران مدیریت خودش فکر کرده است. اهداف کوتاه مدت، هدف های بلندمدت محیط زیست را نابود کرده و تمامی تخریب های محیط زیستی در 60 سال اخیر اتفاق افتاده است.

عمر جمهوری اسلامی 43 سال است در 43 سال پیش بیلان آب های ما منفی نبود، اما الان آب های زیرزمینی ایران در حال تمام شدن است. نه این که قبل از انقلاب محیط زیست را می فهمیدند نه، آن زمان جمعیت کم بود و پتانسیل کشور در حدی بود که برای جمعیت کم پاسخگو بود. پیشرفت تکنولوژی، علم و ازدیاد جمعیت، حریص بودن جمعیت این مشکلات را به وجود آورد. اگر مصرف انرژی در 60 سال پیش با الان مقایسه شود در حدود یک دهم امروز بود و نیاز غذایی شان هم به اندازه یک پنجم امروز بود، لذا پتانسیل کشور در حدی بود که پاسخگو نیاز 60سال پیش بود اما امروز نیست.

تصور کنید در کشوری مثل ایران هنوز مسئولین کشور بررسی نکردند و نمی دانند که توان آبی کشور چقدر پاسخگوی پایدار جامعه است، این جای تاسف و بدبختی است. ما مثلا یک توان آبی 100 داریم و فشار بر آن هم 300 است این یعنی تخریب. یک زمانی 135 میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر در سال داشتیم با جمعیت 35 میلیون نفر. الان جمعیت ایران 85 میلیون نفر است و آب تجدیدپذیر زیر 90 میلیارد متر مکعب در سال رسیده است. در آن زمان حدود 50% آب تجدیدپذیر در سال مصرف داشتیم، لذا محیط زیست، باتلاق ها، تالاب ها، دریاچه ها و رودخانه ها همه زنده بودند. الان 135 میلیارد متر مکعب به زیر 90 میلیارد متر مکعب رسیده، ولی مصرف 95% است یعنی به جای زیر 50% الان بالای 100% مصرف داریم. این یعنی محیط زیست را کُشته ایم. به عبارت دیگر یعنی همه تالاب ها، دریاچه ها، رودخانه ها، هورها و باتلاق ها خشک شده اند و به جای این که تعدیل کننده محیط زیست باشند به مرکز گرد و غبار تبدیل شده اند.

اگر نگاه به محیط زیست از سوی بشر به صورت لااُبالی و بی تفاوتی از سوی حاکمان کشورها نگریسته شود برای زندگی بشر در کل کره زمین به شدت خطرناک است و این خطر، بسیار بسیار نزدیک است

از آن طرف خطر بسیار بزرگتری که وجود دارد این است که هنوز کسی با دانش امروز نمی تواند خطراتی که در آینده این مراکز را تهدید می کند، سنجش داشته باشد. وقتی باتلاق، دریاچه، رودخانه و غیره خشک می شوند یک پیکره آبی از دست می رود در صورتی که این پیکره آبی مانع از سرد شدن بیش از حد در زمستان و گرم شدن بیش از حد در تابستان می شود. با از دست دادن آن ها زمستان ها و تابستان ها بیش از حد گرم و سرد می شوند. این اختلاف درجه حرارت تاثیری بر ژن ها دارد ولی الان تاثیر محیطی در ژن ها هنوز قابل سنجش نیست که چه اتفاقی 50 سال آینده خواهد افتاد و هنوز در مدل های علمی جایگاهی برای این موارد تعریف نشده است. ممکن است کروناهای جدیدی با اشکال مختلف در آینده به وجود آید و مقاومت بدن در مقابل بیماری ها و استرس ها شکسته شود، هنوز کسی نمی داند و نسل های بعد گرفتار این مسائل خواهند شد.

منطقه خاورمیانه از مناطق کم باران جهان است. کمبود آب یک معضل طبیعی بزرگ به شمار می رود مسئولین امر تا به امروز چه کارهایی در این زمینه انجام داده اند؟

در حال حاضر هر چه آب زیرزمین است بیرون کشیده می شود. یعنی زیرزمین خالی می شود و روی زمین آب ها بخار می شوند کاش فقط بخار می شد. آبی که از زیرزمین بیرون کشیده می شود نمک ها هم همراه آب هستند، صدها میلیون تن نمک از عمق 50 تا 200 متر از زیر زمین به سطح زمین کشیده می شود، خاک ها شور می شوند، املاح انباشته می شود و غبارها بلند می شوند. یعنی بشر با دست خود و در مناطق خاورمیانه به خصوص در ایران به شکل حادتر کره زمین را از هر نظر نابود می کند.

60 سال پیش در کل ایران 100 هزار عدد ماشین نبود اما الان به 20 میلیون ماشین رسیده است و روزی 200 میلیون لیتر بنزین مصرف می کنند منهای موتورسیکلت. آلایندگی یک موتورسیکلت کاربراتوری 7 برابر یک خودرو است که الان 11 میلیون موتورسیکلت داریم که نه و نیم میلیون آن کاربراتوری هستند که حدود 65 میلیون خودرو آلایندگی دارند. محیط زیست و جوامع شهری چقدر می تواند تحمل کند؟! انواع و اقسام آلایندگی ها محیط زیست را تهدید می کند. الان می توانیم ازون را اندازه گیری کنیم، هرچقدر ازون سطح بالا در جو مفید است در سطح پایین مضر است. اما مردم الان به دلیل سیاست غلط دولتمردان از آن تنفس می کنند.

اگر نگاه به محیط زیست از سوی بشر به صورت لااُبالی و بی تفاوتی از سوی حاکمان کشورها نگریسته شود برای زندگی بشر در کل کره زمین به شدت خطرناک است و این خطر، بسیار بسیار نزدیک است. مسئله محیط زیست فقط زندگی یک جانور نیست که در معرض تهدید است، جدای این که جانوران هم به دلیل شکار غیرمجاز از بین نمی روند. بخشی از محیط زیست منابع ژنتیکی چه جانوری و چه گیاهی است. آن ها به دلیل آب از بین می روند. آب در حال کم شدن است و پوشش گیاهی هم با کمبود آب و هم با تخریب از بین رفته است. برای حفظ یوزپلنگ سالانه 30 میلیارد تومان خرج می شود و معلوم هم نیست که موفق شویم. فقط برای این که ژن این حیوان حفظ شود. ما باید منابع ژنتیکی خود را حفظ کنیم. ما سالیانه بیش از 60% بودجه محیط زیست را هزینه حفاظت مناطق حفاظت شده می کنیم فقط به دلیل حفظ ژنتیکی گیاهی و حیوانی.

همه نوع تخریب محیط زیستی در 40 سال گذشته به دلایل سیاسی بوده که برای خودمان محدودیت ایجاد کردیم چه محدودیت درآمدی و ارزی و چه محدودیت تکنولوژیکی. در واقع تا حدی کشور را به صورت یک جزیره اداره کردیم. ما در هیچ کالای اساسی خودکفا نشده ایم. ما سالیانه حداقل 10 میلیارد دلار کالای اساسی وارد می کنیم، دیگر خودکفایی مفهوم ندارد

برای بیان اهمیت حفظ منابع ژنتیکی مثالی می زنم تا این موضوع روشن شود، 150 سال پیش دو جهانگرد انگلیسی پیاده راهی هند شدند و در جنوب خراسان در حوالی بیرجند، دو نوع بذر از خانواده وحشی گندم (اژیلوپس) را با خود بردند و الان در بانک ژن انگلیس نگهداری می شود. 40 سال پیش دانشگاهی در آمریکا، 10 گرم از این گندم ها را از بانک ژن انگلیس قرض می گیرد و کشت می کند، بعد مشاهده می شود که پروتئین این گندمها 26% است در حالی که پروتئین گندم نانوایی متوسط 11و نیم درصد است. حالا آن ها روی این گندم کار می کنند تا آن را به آرد نانوایی تبدیل کنند، اما ما دیگر این نوع گندم را نداریم. اگر آن دو نفر بذر را جمع نمی کردن الان دیگر وجود خارجی نداشت. به این دلیل می گویند 17% از کره زمین به عنوان منابع حفظ ژنتیک باید دست نخورده برای نسل های بعد باقی بماند. از یک طرف در نگهداری این ها ضعیف هستیم از طرف دیگر در تخریب آن ها به شدت جلو می رویم.

آیا شعار خودکفایی هم تاثیری بر بحران زیست محیطی در کشور داشته؟ در واقع از بعد اقتصاد زیست محیطی این سیاست ها چه لطمه ای به کشور و مردم زده است؟

همه نوع تخریب محیط زیستی در 40 سال گذشته به دلایل سیاسی بوده که برای خودمان محدودیت ایجاد کردیم چه محدودیت درآمدی و ارزی و چه محدودیت تکنولوژیکی. در واقع تا حدی کشور را به صورت یک جزیره اداره کردیم. در این جزیره هم، تولید با اهمیت است. ما در هیچ کالای اساسی خودکفا نشده ایم. ما سالیانه حداقل 10 میلیارد دلار کالای اساسی وارد می کنیم، دیگر خودکفایی مفهوم ندارد. آب کشور محدود است و سال به سال هم محدودتر می شود و فشار بر منابع چندبرابر شده است.

ترسیدیم به ما گندم ندهند چون روابط بین الملل ما خوب نیست. بنابراین در ابتدا سطح زیر کشت گندم را توسعه دادیم. همه هم در ابتدا فکر می کردیم کار خیلی خوبی است. کوهپایه ها و مراتع برای کشت گندم شخم زده شد. بعد برداشت گندم توجیح اقتصادی نداشت زیرا حتی یک کیلوگندم اضافه نشد و گندم های زیرکشت همانطور ماند. اما محیط زیست داغان شد. پوشش گیاهی را از بین بردیم و خاک را آماده فرسایش کردیم. گندم ها ماند و برای آفت(سن گندم) غذای آماده شد و بدن آفت قوی شد و سال بعد با شدت بیشتری حمله کرد. داخل پرانتز بگویم که بیشترین سم پاشی علیه سن گندم در سال 1355 در سطح 56 هزار هکتار بود. حالا این عدد به 2میلیون و 200 هزار هکتار تبدیل شده بود که باید با خطرناکترین و قوی ترین سم در کره زمین با آفت سن مبارزه می شد، بنابراین وابستگی به سم پاشی بیشتر شد.

در اوایل انقلاب نمی فهمیدیم، الان هم نمی فهمیم. خیلی از سیاست گذاران نمی فهمند و هنوز تکیه به سیاست های بچگانه می کنند، گوش نمی دهند که قوانینی که تصویب می کنند فقط قربانی کردن محیط زیست است. به آمارهای بین اللملی هم اعتقاد نداریم و معتقدیم که آن ها ضد انقلاب اسلامی هستند، سازمان ملل ضد جمهوری اسلامی است و داده هایی که می دهند را ما نباید رعایت کنیم

سم، یعنی ضد محیط زیست، ضد حیوان، ضد انسان و ضد گیاه. این سیاست ها را اجرا می کردیم اما در اوایل انقلاب نمی فهمیدیم، الان هم نمی فهمیم. خیلی از سیاستگذاران نمی فهمند و هنوز تکیه به سیاست های بچگانه می کنند، گوش نمی دهند که قوانینی که تصویب می کنند فقط قربانی کردن محیط زیست است. ما نمی دانیم چقدر آب استفاده کنیم، به آمارهای بین اللملی هم اعتقاد نداریم و معتقدیم که آن ها ضد انقلاب اسلامی هستند، سازمان ملل ضد جمهوری اسلامی است و داده هایی را که می دهند ما نباید رعایت کنیم. اما آن ها می گویند برای سالم ماندن محیط زیست، حداکثر حق دارید 40% آب تجدیدپذیر را استفاده کنید. یعنی امروز 90 میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داریم حداکثر می توانیم 36 میلیارد متر مکعب استفاده کنیم، اما ما 95 میلیارد متر مکعب استفاده می کنیم. آیا این کار تخریب محیط زیست نیست؟!

میانگین فرسایش در خاورمیانه از متوسط جهانی بالاتر است و در میان کشورهاي خاورمیانه، ایران بالاترین میزان فرسایش را داراست. 29 استان در معرض خطر فرونشست هستند و بی‌توجهی مسئولان سبب شده که این مناطق گسترش یابند و تهران را به بمب ساعتی خاموش تبدیل کنند که البته اصفهان هم از این پدیده رنج می‌برد که بسیاری از صاحبنظران، این شهر را نماد فرونشست ایران می‌دانند. عوارض فرونشست زمین از چه سالی در کشور نمایان شد؟ و آیا برای مسئولین مهم بود یا به عبارت دیگر اصلا مسئولین مفهوم و معنی این کلمه را می دانستند تا چاره اندیشی کنند و چه کردند؟

خلل و فرج خاک را آب پر کرده وقتی همه آب را به بالای زمین می کشیم، فرونشست دشت ها شروع می شود. این فرونشست دو مصیبت بزرگ دارد که یکی از آن دیده می شود جاده، راه آهن، ساختمان ها و غیره نشست می کنند. اما مصیبت بزرگش این است که ذخیره آب در زیرزمین از بین رفته که فرونشست به وجود آمده است، باید به این امر توجه کرد. یعنی اگر به جای 200 میلیمتر بارندگی سالیانه 2 هزار میلیمتر باشد تبدیل به سیل خواهد شد زیرا جای ذخیره در خاک نیست. علائم آن هم دیده می شود. اما ما کلا به حیات وحش و هوای ناسالم توجه می کنیم. هوای ناسالم اتفاقا آسانترین راه حل را دارد وقتی نفت کوره نسوزد و خودروهای دیزلی هم حرکت نکنند هوا سالم می شود. اما آب وخاک چطور؟!

سال گذشته به درخواست وزارت نفت، معاون دادستان کل کشور محرمانه به دادستان های کشور بخشنامه کرد که ضوابط سازمان محیط زیست را برای نیروگاه ها رعایت نکنید، نیروگاه ها باید مازوت مصرف کنند، چون گاز نداشتیم. یعنی سلامتی مردم را به برق اضافی می فروشیم

اما این سیاست هم درست نیست؟

من این را مثال زدم. وقتی شرایط اورژانسی باشد این راه حل جواب می دهد. راه حل اصولی آن سرمایه گذاری است. ناوگان باید نوسازی شود، خودروهای ملی باید تغییر کند، استانداردها رعایت شود، قانون هوای پاک اجرایی شود. کدام یک انجام می شود؟ سال گذشته به درخواست وزارت نفت، معاون دادستان کل کشور محرمانه به دادستان های کشور بخشنامه کرد که ضوابط سازمان محیط زیست را برای نیروگاه ها رعایت نکنید، نیروگاه ها باید مازوت مصرف کنند، چون گاز نداشتیم. یعنی سلامتی مردم را به برق اضافی می فروشیم. معاون دادستان برخلاف قانون بخشنامه می کند. تولید داخل به هر قیمتی باید باشد، حالا ازون سطح پایین سرطان ایجاد کند، مهم نیست. منهای قیمت و کیفیت.

تولید داخل به هر قیمتی هم برمی گردد به مسائل سیاسی. پول نداریم خودروی خوب بگیریم و به ما تکنولوژی جدید نمی دهند، بنابراین تولید داخل را به سلامت مردم ترجیح می دهیم. اگر بخواهیم شدت انرژی را کاهش دهیم باید تکنولوژی بیاوریم، حالا تکنولوژی دست دشمن است و دشمن ما را تحریم کرده است. ما همه جهت به جان محیط زیست افتاده ایم. اما سیاستمداران، دولت ها و مجلس ها این را نمی فهمند. بیش از 95 درصد عامل تخریب محیط زیست در ایران دولت ها و حاکمیت هستند که بر اثر سیاست های غیر مستقیم محیط زیست را تخریب کرده اند.

آقای دکتر می خواهم خوشبینانه بگویم الان همه مدیران و دولت ها و مجلسی ها این مشکلات و راه حل ها را می دانند. درست مثل شما که رئیس سازمان محیط زیست بوده اید. نتیجه کار تاکنون چه بوده ؟ آیا گره ای باز می شود یا خیر؟

مشکلات ما در چند بخش است. یک بخش مربوط به سیاست های بین المللی می شود که دست حاکمیت است و مردم بی تقصیرند. یک بخش مربوط به صنایع خوردو است. همه باید ایران خودرو و سایپا بخرند، چرا؟ چقدر آلودگی به وجود می آید؟ یک بخشی هم به صنایع نفت، گاز و پتروشیمی برمی گردد، تکنولوژی ها عقب مانده است و مواد نفتی که تولید می کنند آلایندگی بیشتری دارند. یا پول نداریم پالایشگاه بهتر بسازیم یا به ما تکنولوژی نمی دهند.

از طرف دیگر دولت و حاکمیت می گوید بیشتر بکارید بنابراین بالاتر از توان آبی کشور استفاده می شود. دریاچه ارومیه در 12 هزار سال گذشته هیچ وقت خشک نشده بود. سدها بسته شد و آبی که باید وارد دریاچه می شد، آن را توسعه کشاورزی دادیم، اسمش را تولید گذاشتیم حالا تولید به چه قیمتی؟! اقتصاد محیط زیست جایی مطرح نیست. دور دریاچه ارومیه به فاصله 60 کیلومتر، پنج و نیم میلیون نفر زندگی می کنند و زیر دریاچه 17 میلیارد تن نمک است و این نمک مردم را فراری می دهد. در کل دوران جنگ 900 هزار نفر مهاجر داشتیم حالا با پنج و نیم میلیون نفر مهاجر چه برنامه ای وجود دارد؟ به این دلیل اصرار به احیای دریاچه ارومیه است چون جنگ دیگر است. این سیاست های غلط است که ما را به این روز نشانده، ما باید به دنبال مبارزه با سیاست های غلط بگردیم، چه سیاست های غلط بین المللی، امنیتی، اقتصادی و چه اجتماعی.

شفاف به شما می گویم، برنامه هست، اما عملیاتی نمی شوند. ما قانون هوای پاک بسیار پیشرفته ای داریم، اما از نظر اجرا اصلا سازگار نیست. زیرا اگر قانون پیاده شود؛ باید خوردو سازی تعطیل شود، کسی می تواند خوردوسازی را تعطیل کند؟ اگر این قانون را پیاده کنیم باید 9 میلیون موتورسیکلت را از رده خارج کنیم. اصلا اجازه داده نمی شود که وارد این قانون شویم

سیاستمداران دروغ می گویند، من به عنوان یک نظر سنجی از شما به عنوان یک شهروند، یک مادر سوال می پرسم، ترجیح می دهید که روزی یکساعت خاموشی داشته باشید یا ترجیح می دهید برای این که آن یکساعت خاموشی را نداشته باشید تمام 24 ساعت شما و خانواده شما مواجه شوید با مواد آلاینده سرطانزا؟ پاسخ من 1 ساعت خاموشی است. همه این را می گویند اما سیاستمداران می گویند چون تولید لطمه می بیند 1 ساعت خاموشی نباید باشد.

باز هم یک سوال نظرسنجی، شما حاضرید سالی 10% واردات مواد غذایی افزایش پیدا کند؟ یا با تولید داخل ظرف 20 سال آینده آب شیرین را به طور کل از دست بدهید؟ افزایش واردات. اما این جواب را حکومت ها نمی خواهند. اینجاست که حکومت ها و دولت ها دروغ می گویند.

من جواب سوالم را که آیا برنامه ای برای باز شدن این گره ها هست یا خیر را نگرفتم؟

من شفاف به شما می گویم، برنامه هست، اما عملیاتی نمی شوند. ما قانون هوای پاک بسیار پیشرفته ای داریم، اما از نظر اجرا اصلا سازگار نیست. زیرا اگر قانون پیاده شود؛ باید خوردو سازی تعطیل شود، کسی می تواند خوردوسازی را تعطیل کند؟ اگر این قانون را پیاده کنیم باید 9 میلیون موتورسیکلت را از رده خارج کنیم. اصلا اجازه داده نمی شود که وارد این قانون شویم. شورای امنیت بخشنامه می کند که به درخواست محیط زیست توجه نکنید، نیروگاه ها و کارخانجات همه باید مازوت بسوزانند. من به عنوان رئیس سازمان محیط زیست چه کاری می توانم انجام دهم؟ آن ها از نظر قانونی فراتر از رئیس سازمان محیط زیست هستند و موردی می تواند قوانین را لغو کنند. قانون به گونه ای نوشته شده که ایده ال جامعه ما نیست.

اول باید اولویت در نظر گرفته شود. سیاست های اصلی باید زیرورو شوند. در سیاست خارجی و بین المللی جزیره ای تصمیم گرفته می شود و اثرات آن همه بخش ها را ویران می کند. به دلیل استراتژی حال، در همه بخش های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی ضربه پذیر هستیم

ما در محیط زیست مراوده ای با دنیا نداریم اصولا ما ناقص به دنبال دنیا هستیم. اما باید بگویم در مسئله محیط زیست کل دنیا مشکل دارد. گرم شدن کره زمین که مادر همه مشکلات زیست محیطی است در دنیا هنوز فکری برای آن نشده است. در دنیا کمپین های حفظ محیط زیست شروع شده، ولی تا مسئولان دنیا عاقل شوند و حرف گوش کنند، شاید عمر کره زمین تمام شود، لذا باید فشار بیشتری در کل دنیا برای حفظ کره زمین به وجود آید.

قطعا حکومت مشکلات را می داند اما وقتی به تصمیم گیری می رسد طرف اقتصاد حال و مردم را بگیرد؟ یا طرف محیط زیست و نسل آینده را؟ و آیا راهی میانه وجود دارد؟

اینجاست که حکومت نمی تواند تصمیم بگیرد. اما باید اول اولویت در نظر گرفته شود. سیاست های اصلی باید زیر و رو شوند. ما کشور فقیری نیستیم، اتفاقا ما کشور بسیار ثروتمندی هستیم و می توانیم جزء کشورهای پیشرفته ظرف 15 سال آینده باشیم. ما می توانیم ثروت تولید کنیم، ما می توانیم طبیعت را حفظ کنیم، ما می توانیم اقتصاد خوب داشته باشیم، اما ما نمی توانیم جزیره ای تصمیم بگیریم.

در سیاست خارجی و بین المللی جزیره ای تصمیم گرفته می شود و اثرات آن همه بخش ها را ویران می کند. به دلیل استراتژی حال، در همه بخش های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی ضربه پذیر هستیم. بنابراین محیط زیست تابعی از بقیه سیاست ها است. اگر بخواهیم سیاست محیط زیست را اعمال کنیم، باید همه سیاست های خودکفایی، بین المللی، امنیتی و غیره را دور بریزیم. آیا می شود؟

مینا هرمزی