نزدیک به یک‌سوم نیروی کار کشور به‌صورت غیرثابت و فصلی در بخش دامداری، باغداری و کشاورزی مشغول است و کارگران حوزه روستایی و تولیدات دامی-زراعی، بخش قابل توجهی از نیروی انسانی کشور ما ایران را به خود اختصاص داده‌اند.

در سال‌های اخیر باتوجه به تنش در حوزه کارگران خدماتی و صنعتی و دسته‌وپنجه نرم کردن آن‌ها با موارد مختلفی مثل افزایش دستمزد، بیمه و خطر تعدیل نیرو، تمرکز رسانه‌ای نیز بیشتر حول این گروه بوده است. عمده تصور عموم جامعه نیز از کارگر مربوط به همین سنخ کارگران خدماتی، ساختمانی و تولیدی شهری است. این درحالی است که هنوز نزدیک به یک‌سوم نیروی کار کشور به‌صورت غیرثابت و فصلی در بخش دامداری، باغداری و کشاورزی مشغول است و کارگران حوزه روستایی و تولیدات دامی-زراعی، بخش قابل توجهی از نیروی انسانی کشور را به خود اختصاص داده‌اند.

اینکه از زاویه جمعیت نیروی کار، چالش بیکاری و حقوق عادی کارگری بازار کار این حوزه چه ویژگی‌هایی دارد، بحثی است که باید به‌طور مجزا مورد کارشناسی قرار داد.

پرویز شعبانی (نایب رئیس اتحادیه چایکاران شمال ایران) با اشاره به اینکه «در سال‌های اخیر حقوق کارگران حوزه کشت چای بسیار به بالا رفته است» اضافه کرد: به‌طور عادی از آن‌جا که شیوه پرداخت به کارگران چای‌کار به صورت روزانه است و ما به‌طور معمول نیروی کار ثابت نداریم، لذا روزانه ۳۰۰ تا ۵۰۰هزارتومان بسته به شرایط و شیفت کار به کارگران روزمزد پرداخت می‌کنیم.

وی با تاکید براینکه اکنون ما با کمبود نیروی گسترده در بحث کشت چای کشور مواجه هستیم، تصریح کرد: کارگران کارخانه‌های خشک‌سازی چای و فراوری با دستمزد مبتنی بر قانون کار دریافت می‌کنند، اما در بحث کارگران بخش کشت که در مزارع و باغات هستند، با کاهش شدید و کمبود نیروی کار مواجه هستیم.

شعبانی در پاسخ به این سوال که آیا درباره تامین نیرو از مناطق غیربومی یا حتی نیروی کار مهاجر اقدامی کردند، گفت: اصل بر این است که نیروی کار بومی که هم‌اکنون درگیر مشاغل کاذب است، استفاده بیشتری شود. با این حال ما به‌صورت فصلی و موقتی از کارگران مناطق آذربایجان شرقی و غربی و زنجان نیز استفاده می‌کنیم اما این کارگران موقتی بوده و تعداد آن‌ها نیز به‌دلیل دوری راه محدود است. درباره کارگران مهاجر و اتباع که عمدتا افغانستانی هستند، خود ما در این بحث منع داریم زیرا استقرار آن‌ها در این مناطق نه از نظر امنیت قابل تامین است و نه این نوع کارگران برای چنین کار دقیق و ظریفی توان کافی دارند.

نایب رئیس اتحادیه چایکاران با بیان اینکه «عمده نیروی کار بومی باقی مانده در روستاها خود زمین و چای‌کاری دارند» ادامه داد: شکل کار فصلی شرایطی ایجاد کرده که ثبات بازار کار در این مناطق و کارها بهم ریخته است. برای مثال کارگران کارخانه‌های شالی‌کوبی و چای‌پاک‌کنی مشکلی در جهت پرداخت حق بیمه حتی تا کف ۱۵ درصد ندارند، اما ما باید ۳۳درصد را به‌طور کامل پرداخت کنیم. اگر در این زمینه دولت خود به کمک چای‌کاران آمده و بخشی از سهم بیمه را خود بپردازد، بار زیادی از روی دوش چایکاران کشور برداشته می‌شود.

جمیل علیزاده (دبیر انجمن برنج ایران) نیز در این رابطه معتقد است: ۹۰درصد هزینه‌های تولید در بخش کشت و برداشت برنج مربوط به نیروی کار است و این حوزه بسیار هزینه‌زا و دشوار است.

وی با تاکید بر اینکه کشت برنج باید مکانیزه شود، توضیح داد: هم‌اکنون بخش قابل توجهی از نیروی انسانی فعال در کشت و برداشت برنج به‌دلیل شرایط ضعیف ناشی از کشت سنتی، باید هنوز مانند گذشته تا زانو در آب برود و کمر خم کرده و دچار انواع بیماری‌ها و امراض از جانوران و زالوهای داخل آب گرفته تا کمردرد و واریز و زانو درد و… کارگران این حوزه را فرسوده ساخته است. شرایط کار در این حوزه چنان طاقت فرسا است که نیروی کار جوان در این بخش وارد نمی‌شود و سایر نیروی کار مسن‌تر در این حوزه درحال از رده خارج شدن هستند. لذا آینده‌ای برای برنج‌کاری سنتی و کارگران فعال در بخش کشت و برداشت برنج در ایران وجود ندارد.

علیزاده با بیان اینکه «اگر ماشین‌آلات مخصوص کشت و برداشت برنج که در همه جای جهان رایج هستند، به ایران نیز وارد شوند، عملا فرسودگی کارگران و همچنین هزینه بالای نیروی کار از بین می‌رود و رونق به این حوزه باز می‌گردد» ادامه داد: ورود ماشین‌آلات جدید در این حوزه به‌نفع کارگران است زیرا این اقدام کارگران را به افراد فنی ناظر و هدایت‌کننده عمل ماشین‌ها تبدیل می‌کند و بدن آن‌ها در اثر کار نیز دچار انواع امراض نمی‌شود.

دبیر انجمن برنج ایران اضافه کرد: اگر ما ماشین نشاکار و کومباین‌های مخصوص داشتیم و دولت نیز برای این تجهیزات از ما حمایت کرده و درگیرودار مشکل تحریم نبودیم، وضعیت قیمتی و وضعیت تولیدی فعلی در بحث برنج ایرانی وجود نداشت و ما از رقبا با راندمان مصرف نهاده کمتر جلوتر بودیم.

وی با بیان اینکه «در صنعت برنج نیز مانند چای و مرکبات و دامپروری دیگر نیروی کار جوان وارد نمی‌شود» ادامه داد: کار شالی‌کاری در میان سایر کارهای کشاورزی از همه دشوارتر است و برای جذب نیروی جواب باید این فرآیند آسان‌تر شود. از آنجا که سال تولید دانش‌بنیان نیز در پیش است، ما شاهد این هستیم که شرکت‌های داخلی زیادی نیز وجود دارند که می‌توانند ماشین‌آلات مکانیزه کشاورزی ما را تولید کنند، اما آن‌ها نیز درگیر مسئله‌ عدم حمایت دولت، عدم امکان واردات برخی قطعات که صرفه تولید داخلی ندارند، و سایر مشکلات نقدینگی و اداری دیگر هستند.

علیزاده در پایان با تاکید بر اینکه «اتفاقا در زمینه نیروی کار بخش کارخانه‌ای و شالی‌کوبی مدرن‌تر است» گفت: این مدرن بودن باعث شده تا هم نیروی جوان‌تر در این بخش داشته باشیم و هم تعادل در ورودی و خروجی بازار کار برقرار باشد و هم حقوق متعادل و ثابت پرداخت شود.

عنایت الله بیابانی (نایب رییس خانه کشاورز و مدیرعامل اتحادیه تولیدکنندگان مرکبات ایران) نیز در این زمینه عقاید مشابهی را ضمن تاکید بر اهمیت ورود تعاونی‌های مردمی و روستایی داشته و گفت: آنچه از کارگران و کشاورزان در روستاهای کشور درباره بحران خانمان‌برانداز می‌شنوید، واقعیت دارد. کارگری حوزه چای، برنج و مرکبات ما در شمال دیگر کارگر سابق نیست که بخواهد بدن خود را در فرآیند کار نابود کند، زیرا افزایش هزینه‌های زندگی چنان سخت شده که دیگر این نیروی کار، نیروی انسانی دهه‌های پیشین نیست.

وی با اشاره به اینکه «نیروی انسانی آماده به‌کار در مناطق شمال کشور که اوج آبادی این کشور به‌حساب می‌آمد، به مشاغل کاسب و واسطه‌گری روی آورده که أصلا درشان این مردم نیست» ادامه داد: یکی از اصلی‌ترین مشکلات نیروی کار در حوزه کشاورزی کشور، کاهش سرمایه‌گذاری و ورود فناوری علیرغم شعار دفاع از تولید دانش بنیان است. علت این کاهش سرمایه‌گذاری نیز عدم صرفه کشاورزی است. از آنجا که در اثر قانون ارث زمین‌ها مدام کوچک و کوچک‌تر می‌شوند، لذا تولید فاقد صرفه ناشی از مقیاس است و هزینه‌ها به‌دلیل فقدان تولید بزرگ مقیاس، سرشکن نمی‌شود. در چنین شرایطی تولید در هر صورت فاقد صرفه اقتصادی و فاقد بهره‌وری در منابع آبی و زمینی است.

بیابانی با تاکید بر اینکه در سال‌های اخیر برخلاف دوره ابتدایی زمان جنگ، دیگر شاهد حضور تعاونی‌های روستایی و اقدامات آن‌ها همگام با جهاد سازندگی نیستیم، ادامه داد: در دهه‌های گذشته ما شاهد این بودیم که جهاد سازندگی (که منحل شد) و تعاونی‌های گسترده مردمی شهر و روستا، بسیاری از هزینه‌های تولید را کاهش می‌دادند. امکان دلالی محصول و همچنین امکان‌ عدم بهره‌مندی از تکنیک‌های قابل دسترس و ماشین و بذر وجود نداشت که این از برکات دولت جنگ بود. اما امروز چیزی باقی نمانده و جز یکسری سازمان بروکراتیک فرسوده و یکسری تعاونی‌هایی که از پایین و از روستا به شهر مدیریت نمی‌شود، به‌یادگار مانده که در همه این ارگان‌ها، دولت زدگی وجود دارد.

نایب رئیس خانه کشاورز در پاسخ به این سوال که چاره کار چیست، پاسخ داد: ما برای جلوگیری از تغییر کاربری گسترده مزارع و نابودی کشاورزی، باید ماشین‌آلات و فناوری جدید و تولید با بهره وری و هزینه اندک را جایگزین کنیم. این درحالی است که ما سال‌ها شعار تولید دانش بنیان را مطرح کردیم و این شعار تاکنون صرفا در حد نمایش بوده است. اگر دولت، مجلس و قوه قضاییه دست به دست یکدیگر ندهند و در این راستا کمکی نکنند، ما شاهد این خواهیم بود که مانند برنج و چای، در همه محصولات به وارد کننده وابسته بدل شویم و امنیت غذایی کشور از بین برود.

منبع: ایلنا